ما رأی نمیدهیم
همیشه هستند کسانی که بزرگترین هنرشان، همانا نواختن ساز، آن هم از نوع مخالف است. این جماعت چنان با شوروهیجان و اشتیاق اقدام به «زدن ساز مخالف» میکنند که گویی درصورت توقف در انجام این امر نهچندان خیر، ولو برای یک ثانیه، گردش کائنات دچار مشکلات آنچنانی گردیده و امکان چسبیدن زمین به طاق آسمان نیز فراهم میشود.
شاهبیت دُرافشانیهای این عزیزان نیز در این روزها همین است که:
«من رأی نمیدهم»
بعد هم پُز شناسنامهای را میدهند که صفحه مربوط به انتخابات آن سفید است. همانطور که پلاستیک روی صندلی خودرو صفرکیلومترشان را تا یکی دو سال بر نمی دارند تا از تشخص ایجاد شده زیر سایه این عمل، برخوردار شوند! از قضا افراد مذکور چنان هم سر خود را بالا میگیرند که گویی دارند از سفیدی چهره خود در روز محشر و پاکی کارنامه اعمال خود حرف میزنند!!! حالا بگذریم از اینکه هیچوقت آدم را مفتخر نمیکنند به مشاهده صفحه مورد نظر و آخرش هم ثابت نمیشود که ادعایشان تا چهمیزان قرین صحت میباشد.
در چنین فضایی است که آدم هوس همراهی به دلش میافتد! اینجوری میشود که تصمیم میگیری تو هم رأی ندهی!!! اصلاً رأی دادن خوب است؟ چه فایده دارد؟ جان نان شب را میگیرد یا منفعت دیگری دارد؟ برای پاسخ دادن به این سوال باید اول ببینی که به چه کسی رأی نمیدهی!!! این جمله آخری بیربط بود؟ خیر اصلا ًهم نامربوط نبود. ربطش را الان عرض میکنم. ابتدا چندتا جمله منطقی و عاقلانه بخوانید تا بعد توضیحات مرتبط ارایه شود خدمتتان:
اگر یک کاندیدا بخواهد با وعدههای دروغین رأی تو را کسب کند، بهتر است بهاو رأی ندهی.
اگر یک کاندیدا بخواهد بدون ارایه برنامههای روشن، تو را متقاعد کند که نامش را در برگه رأی خود ثبت کنی، یادت باشد که به او رأی ندهی.
اگر کاندیدای موردنظر اهل معامله با دشمنان این مملکت بود و خواست با آنها مصالحه و مسامحه کند تا شاید رابطهای برقرار شود و دل بعضی خوشخیالها شاد، فراموش نکن که او نمیتواند یک رییسجمهور ایدهآل باشد.
اگر کاندیدایی آمد و جز تخریب رقبا، هنری نداشت و یا اصلاً محل تجمع انواع هنرها بود اما در شعارهایش به تمسخر رقبا و حامیانش پرداخت و مانند بولدوزر، مأموریت خطیر تخریب آنها را برعهده گرفت، باز هم بهخاطر داشتهباش که رأی دادن بهوی کار درستی نیست.
بله! ما هم رأی نمیدهیم ولی برای رأی ندادنمان به خودنمینازیم، چرا که دوست نداریم ریا بشود! محض آنکه ریا نشود هم بعد از انکه رأی ندادیم، نام یک کاندیدای مناسب را مینویسیم روی برگه (از آن مدل کاندیداهایی که نمیشود اسمشان را ننوشت روی برگه رأی). بعدش هم برگه را میاندازیم داخل صندوق تا با رأی ندادن به بعضیها، بتوانیم هم عین بعضیهای دیگر اقدام به پُزدادن کنیم و هم آدمی را که لایق ریاستجمهوری است، بنشانیم بر کرسی قبول مسوولیت!